عشق بابا حاجی به فاطمه

از آن عشق های ناب و قدیمی بود

از آن عشق ها که انگار با هلال های سقف خانه یشان هم عجین شده بود

همسایه بابا حاجی، خاله معصومه می گفت: آیه بابا حاجی ات را چشم زدند، عشقشان را چشم زدند مگرنه خانم فاطمه چرا باید سرطان بگیره و به چند ماه نکشیده فوت کنه؟

بابا حاجی با 8 بچه ی قد و نیم قد تنها ماند

فامیل دست به کار شدند و برای تنها فرزند تاجر معروف شهر به خاستگاری رفتند

بابا حاجی و بی بی جون باهم ازدواج کردند

طولی نکشید که بی بی جون عاشق بابا حاجی شد

و بابا حاجی هنوز پای عشق فاطمه

بی بی جون می گفت: خودم را سرخاب و سفید آب می کردم، موهایم را می بافتم و از باغچه ی پشتی خانه گل یاس می چیدم و میان بافت موهایم میگذاشتم و میرفتم پیش بابا حاجی

ولی اون انگار که اصلا مرا نبیند و بعد از چند دقیقه زل میزد به عکس فاطمه روی دیوار

بی بی جون تنها سواد قرآنی داشت

میدونست که پدر بابا حاجی عارف و شاعر بوده و طبع شعر را برای پسرش هم به ارث گذاشته

میرفت پیش خاله معصومه و از او میخواست شعر های سعدی را بخواند و او حفظ کند

طولی نکشید که علاوه بر سعدی، حافظ و مولانا و نظامی و حتی شعر های دیوان پدر بابا حاجی را نیز از بر شد

و به بهانه های مختلف برای بابا حاجی میخواند تا شاید حتی به اندازه ی ثانیه ای چشم های ابی بابا حاجی محو تماشای بی بی شود

گذشت و یک عصر پاییزی بابا حاجی، بی بی جون رو صدا می کند به داخل بالکن

بابا حاجی رو به بی بی جون می گوید: من عاشق فاطمه بودم و هستم و دلخوشی ام این است که وقتی بمیرم میروم پیش فاطمه

ببخش که تورا وارد این زندگی سخت کردم .

ببخش که حتی یک شب با تو همبستر نشدم و تو 8 بچه ی من رو مثل بچه های نداشته ی خودت بزرگ کردی

تو زن بسیار خوبی هستی و دوست دارم که بعد از من ازدواج کنی

بی بی جون گریه اش می گیرد و درست در این لحظه چشم های آبی بابا حاجی محو تماشای بی بی جون میشود که این بار موهای حنایی اش را بافته است

بابا حاجی میگوید: تا غروب خورشید مشاعره کنیم؟

خورشید که غروب می کند بی بی جون خود را زنی می بیند که بلاخره به آرزویش رسیده

بعد از نماز، بی بی جون میرود بابا حاجی را صدا کند برای شام

میبیند بابا حاجی سرش روی قران است و روحش پیش فاطمه.


ماجرای عشق بی بی جون

اول مادرم، دوم مادرم، سوم مادرم..

و من شما را نیز دوست دارم:)

بی ,حاجی ,جون ,های ,فاطمه ,عشق ,بابا حاجی ,بی بی ,بی جون ,بعد از ,می گفت

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

شیک_ جذاب _ مختصر جدید ترین گیرنده نگهدارنده ملحفه روتختی mostafa6805588 امنیت اطلاعات کوثرنامه چطور؟ الحدید Taksoo Group Welcome to my world دانلود کتاب کنترل کیفیت آماری مونتگومری همراه خلاصه